هزار حرف نگفته

آتنا

عشق وخنده

هزار حرف نگفته......

 

حل شده ام،مثل یک معما....راست میگفتی خیلی ساده ام...!!!!!!

.................................

 

آهنگ زنگ من روي موبايلت با بقيه فرق داشت ....

ولي آهنگ زنگت رو موبايلم مثل بقيه بود...

تو به خاطر اينكه بفهمي منم...

و من به خاطر اينكه فكر كنم تويي ...!!!

................................

 

خواهش می کنم بی حوصلگی هایم را ببخش.... ،

بد اخلاقی هایم را فراموش کن..

،بی اعتنای هایم را جدی نگیر..

در عوض من هم تو را می بخشم که مُسبب همه ی

اینهایی.....!!!!

...............................

 

فرقی نمی‌کند دیگر چوپان دروغ بگوید یا راست . . .

گرگ‌های این حوالی آنقدر گرسنه‌اند که آدم‌ها را هم

می‌درند!!!

 

...............................

 

روزهــــای خـوبـی کـه در راه بـودنـد يــا ســقــط

شــدنــد يــا مــرده بــه دنــيــا آمــدنــد !!

...............................

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

وحشت تصورنیامدنت ازبرامدگی گلویم با درد بیرون
  
میزند...
 میخواهم هوار بکشم اما بختك همیشه بیدارم مانع
  
میشود..!!
  
................................
  

همين يک شب جايمان را عوض کنيم من معشوقه ميشوم..

و تو عاشق باش ..

من خيانت ميکنم..

و تو فراموش کن..!!

  

...............................

  

 

هزار حرف نگفته......

 

 
اینجا!!
مهم نیست کجاست
بی تو
همه جا دور دست است ...!!
...........................
  
هزار حرف نگفته......
 
 

برای تو …

برای چشمهایت !

برای من …

برای دردهایم !

برای ما …

برای این همه تنهایی

ای کاش خــــــــــــدا کاری بکند ….!

  

...............................

بانو … مرد نبوده ای تا بدانی سرت بر روی بازوانم …

امنیت تو نیست … آرامش من است …

..................................

با من بمـــان … آنها که رفتن شان را طـــاقت آوردم …

 تـــو نبودند!

  

......................................

 

هزار حرف نگفته......

 

ای کاش حوالی دل تو هم…

“بارانی” بیاید…

زمینی تر شود…

بوی خاکی بلند شود

شاید کمی

“عاشقم” میشدی…

باران به کنار…

 


لامذهب این روزها “ابر ابر گریه دارم”…

 

........................

 

هزار حرف نگفته......

 

منو نمیخواست


بتی که از من ساخته بود رو میخواست


واسه همین هر وقت خودم بودم دعوا داشتیم....

.............................

 

هزار حرف نگفته......

 


شمع میسوزد و پروانه به دورش نگران...
........
من که میسوزم و پروانه ندارم چه کنم؟؟!!!

..............................................

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

به اغوش تو محتاجم برای حس ارامش..

برای زندگی با تو پر از شوقم پر از خواهش!!..

 

..................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

 به شانه هایم زدی تا تنهاییم را تکانده باشی...


به چه دل خوش کرده ای؟!


به تکاندن برف از شانه های ادم برفی؟!!!...

..................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

تنهایی!!!


بادهای پاییزی!!


فصل کاشت گندم...

از لحظه ای که رفته ای جای خالیت را برگها پر

 میکنند..


بدون تو سخت....!


سخت!!>>>

.................................

مردم اغلب بی انصاف و بی منطق و خود محورند...

"آنان را ببخش"

اگر مهربان باشی تو را به داشتن انگیزه های پنهان

متهم میکنند..

"ولی مهربان باش"

اگر شریف و درستکار باشی فریبت میدهند...

"ولی شریف و درستکار باش"

نیکیها ی امروزت را فراموش میکنند...

"ولی نیکوکار باش"

بهترین های خود را به دنیا ببخش حتی اگر کافی

نباشد....

و در نهایت میبینی هر انچه هست همواره میان تو وخداوند

است...

"نه میان تو و مردم"

*کوروش کبیر*

...............................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

گاه دلتنگ مي شوم

دلتنگتر از همه دلتنگي ها

گوشه اي مي نشينم

و حسرت ها را مي شمارم

و باختن ها را

و صداي شکستن ها را...

نمي دانم من کدام اميد را نااميد کرده ام


و کدام خواهش را نشنيدم

و به کدام دلتنگي خنديدم

که اين چنين دلتنگم!!

 

..............................

 

هزار حرف نگفته......

 

حالا که میروی ...

آهسته برو

هر قدمت دورتر ... نفسم تنگ تر ...

بگذار چشمم آهسته آهسته ندیدنت را بیاموزد !...

................

 

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

چه سخت است هم پاییز باشد


هم ابر باشد

.
هم باران باشد

هم خیابان خیس اما....

نه تو باشی

.
نه دستی برای فشردن باشد

.
نه پایی برای قدم زدن باشد


نه نگاهی برای زل زدن!!!!

.....................................

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

گول بازی های بچه گانه ات را خوردم...

به من گفتی چشم بگذار...

گذاشتم...

هنوز هم  از روز رفتنت دنبال تو میگردم..

بعد رفتنت!!!

هر روز چشم گذاشتم تا پیدایت کنم..

حالا دیگر کور شده ام ،عشقم!!

چشمی برای گذاشتن هم ندارم...

این یک بازی بود، تو برمیگردی نه؟؟!!!

 

.....................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

دلتنگی هایم را دوست دارم


آن لحظه که به یاد تو هستم

و از دوریت دلتنگ میشوم


آن لحظه که از نبودن تو در کنارم

به آسمان و آسمانیان شکایت میکنم

و آن زمان که گریه های شبانه ام


مرحمی بر دل زخمی ام نمیگذارند
و
دوری این همه را

ه
و غیبت چشمهایت حس دیدن را

 
از چشمهای من میگیرند


تمام این لحظات و دقایق را

دوست دارم


چون میدانم که تمام من


به یاد توست و از دوری تو گریان است

و باز میدانم در این دقایق

چقدر دوستت دارم

کاش عمق کلامم را درک کنی..

................................

 

دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم ….


نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم …


برای اینکه نگذارم بیایند … !!

.....................................

آن قدر که از دیروز میترسم


هراس از فردا ندارم


فردا شاید بیایی …


اما …
دیروز رفتی …

..............................


 

وقتی می روی

تمام چیزهای عادی

یادگاری می شوند

حساس می شوند

ترک بر می دارند

 

بر مبل نمی شود نشست

که تو آنجا نشسته بوده ای

هوا را نمی شود نفس کشید

که عطر تو آنجا بوده است

 

وقتی نیستی

همه چیز

تو را یادآوری می کند

تو را و نبودنت را…

 

................................

 

هزار حرف نگفته......

 


امروز دلم یه جای خالی میخواد کیلومترها خالی میخواهم

از ته دل داد بزنم خیلی پرم …

............................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

یِک نخ سیــــگآر وَ کُلـی خاطرِِه اَز تُــو !

اِمــشَب هَمـِه رآ ﺩﻭﺩ مـی کنم…

 

 

چـــه فرقی دارد چـــه کـسی میگوید نــوش ! قـــهوه

و زندگـی و ویسکـی هــــــمه تلـــخند . . .

.......................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

زخمی بر پهلوی منست

 

روزگار نمک میپاشد ومن پیچ وتاب میخورم و همه میگویند

 

چه خوب می رقصی

 

........................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

باور نمیکنم .......

خالق نظمـــِ دانه های انار

زندگی مرا.......

اینگونه بی نظم چیده باشد!

....................................

 

آدمـ هـا کـه " عــوض " می شـونـد ...

از " سـلام " و " شـب بـخیـر " گـفتـنشان

مـی شود ایـن را فـهمیـد !

از "بوسه هایشان "

 

از "حـرف هـا " و " نـگاه هـا "

از گـودال هـای ِ عـمیـقی کـه

بیـن ِ تــو و خـودشان می کـنـند

و تـویـش را پُــر از دلیـل مـی کُنـند ...!

.....................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

نذر کــَـــردم

سفره ای پهــن کـُنم

از حــَـــ ـــ ـرف های نگفتــه ی دلم ..

....اگـــــ ـــ ــر برگـــَـــردی

.................................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

بعضی چیزها هستن که بد جور آزارم میدهند...

مثل همین خیابان های لعنتی که حسرت خیلی چیزها را بر

دلم گذاشتند !

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

 

تـــو ، رو برمیگردانی ..

 

 بیچـــاره من !

 

زیـــر و رو میشوم !!

 

.........................

 

ما که یقین داریم روزی پروانه

 

 خواهیم شد

 

بگذار روزگار هرچه میخواهد پیله کند

 

..............................

 

هزار حرف نگفته......

 

 

زن وار حسادت ميکنم ...

دلم آغوش پر آرامشي را مي خواهد که زير

 

باران گرمم کند...

دلم ميخواهد کسي باشد خوب باشد...

مهربان باشد ...

بس باشد ...

همه ي اين بودن هايش فقط براي مـــــــــن

 

باشد...

فقط مـــــــــــن...

 

 و بــــــا ـشــــــــــــــد!

.................................

 

دلتنگـی، پیچیــده نیســت.

یک دل..

یک آسمان..

یــک بغــض ..

و آرزوهــای تـَـرک خـورده !

به همین ســادگـی ...

...................................

 

 

هزار حرف نگفته......

 

 

در چشمانم تنهايي ام را پنهان مي کنم

در دلم ، دلتنگي ام را

در سکوتم ، حرفهاي نگفته ام را

در لبخندم ، غصه هايم را

 

..................................


وقتی ارزش ها عوض

 

می شوند، عوضی ها

 

 با ارزش می شوند!

 

....................

 

هزار حرف نگفته......

 

يه وقتايي خودمو بغل مي كنم ؛


و مي گم :

غصه نخور ديوونه !!!

من كه باهاتــــــــــم .....

...............................

 

یادتـــــــــان باشد که ،

 

اعتماد المثنی ندارد ،

 

خرابش نکنید. گمش نکنید ....

.................................

 

 

هزار حرف نگفته......



دلم

پُر است

پُر پُر پُر




نظرات شما عزیزان:

حمید
ساعت21:05---3 شهريور 1391
سلام
اینکه گفتی : يه وقتايي خودمو بغل مي كنم ؛
و مي گم :
غصه نخور ديوونه !!!
من كه باهاتــــــــــم ..... جدیه ؟ اگه این طور باشه که واقعا دیوونه ای !!!!!!!!!!!!!!


حمید
ساعت16:53---24 مرداد 1391
بعضی حرف ها رو نمیشه گفت... باید خورد...

ولی بعضی حرف ها رو نه میشه گفت... نه میشه خورد

می مونه سر دل...!

میشه دل تنگ...!

میشه بغض...!

میشه سکوت...!

میشه همون وقتی که خودتم نمیدونی چه مرگته

باااااااااااااااااااااای


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 19 مرداد 1391برچسب:هزار,حرف,ساعت17:11توسط homa | |